انتظارم مىکُشد، یادى ز ما کن یا حسین!
درد هجران را به وصل خود دوا کن یا حسین
گرچه دورم، بر نگاه دلنشینت جان دهم
کوفه را با یک نظر چون کربلا کن یا حسین!
بىنیازى گرچه از من، من به تو دارم نیاز
پادشاهى، یک نگه بر این گدا کن یا حسین!
در حریم کعبه مىگردى چو اى سیمرغ عشق
عبد سرگردان خود را هم، دعا کن یا حسین!
عید قربان است فردا و ممنم قربانیت
چون ندارم صبر، امروزم فدا کن یا حسین!
چون که دور افتادهام، اى زائر بیتالحرام
بام قصر کوفه را، کوه منا کن یا حسین!
مهربانى از دو سر، دارد چو لذت بیشتر
دیر شد احضار من، نامم صدا کن یاحسین!
آیم از شوق تو با سر، چونکه پابندم به عشق
پاى بر فرقم بنه، کامم روا کن یا حسین!
چون «حسان» بسیار مىباشد گداى درگهت
جمله را با یک نظر از غم رها کن یا حسین!
دارم اندر ذمّهام حق خدا و خلق را
خود به فضل خویشتن دِیْنم ادا کن یا حسین