ساعت حدود 7.45 وقتی بجه ها وارد کلاس درس می شوند طبق معمول مستخدم با آتشزنه مخصوص بخاری را روشن می کند به هر دلیلی بخاری بد می سوزد ظاهراً بخاری خام سوزی می کند و نفت بیش از حد معمول وارد سینی مخصوص اشتعال می شود همینکه بخاری گرمتر می شود نفتی که زیادی وارد کوره شده است شعله ور می شود حالت غیر عادی را دانش آموزان متوجه می شوند و به خانم معلم می گویند ، معلم به جای اینکه بچه ها را از کلاس خارج نماید سراغ مستخدم می فرستد حتی دانش آموزان از خانم معلم می خواهند که بیرون بروند ولی ایشان اجازه نمی دهد مستخدم نیز به جای اینکه از ورود بیشتر نفت به کوره جلو گیری کند ویابا کپسول اطفاء حریق که در کلاس موجود بوده است آتش را خاموش کند تصمیم می گیرد که بخاری را از کلاس خارج کند اما به تنهایی قادر به انجام این کار نیست چون معلم کلاس هم خانم بوده سراغ آقا معلم کلاس مجاور می رود تا با کمک ایشان بخاری را از کلاس خارج کند ، بخاری داغ بود یکی از بچه را می فرستد دفتر تا کهنه ای خیس بیاورند تا دستشان نسوزد بخاری را بلند می کنند تا دم درب کلاس می برند که به دلیل داغ بودن بیش از حد بخاری از دستشان می افتد و آتش شعله ور تر می شود تقریباً راه خروج مسدود ولی خانم معلم و آقا معلم ومستخدم از کلاس بیرون رفته بودند دانش آموزان که هیچ چاره ای نداشتند به انتهای کلاس که پنجره ای در آنجا قرار داشت مظلومانه تجمع کردند ولی شعله های آتش و دود صورت های آنها را مورد آسیب قرارداده بود در همین حین شیشه های پنجره ظاهراً به دلیل گرم شدن درون اتاق وسردی بیرون می شکنند و هوا در کلاس کوران می کند و موجب شعله بشتر نیز می شود به هر ترتیب ظاهراً با آمدن آتش نشانی و یا مردم بچه ها را از اتاق کلاس خارج و به بیمارستان منتقل می کنند تا اینجا خلاصه ای از ماجرا اما بعد از ماجرا :

بلافاصله مسئولین آموزش وپرورش و نوسازی مدارس استان در محل حضور پیدا می کنند و در اولین فرصت معاون عمرانی وزیر آموزش و پرورش از سوی وزیر مامور و از نزدیک محل حادثه را بازدید و در جریان موضوع قرار می گیرد و وزیر آموزش وپرورش نیز درمحل حاضر و در بیمارستان ضمن ملاقات دانش آموزان و دلجویی از اولیاء آنها ? رسماً از مردم استان وآن شهرستان عذر خواهی می کند ولی متاسفانه این مسائل کمتر در مطبوعات منعکس می گردد وبیشتر مسائل حاشیه ای و بداخلاقی های رسانه ای

اما مقصر این موضوع کیست ، آموزش و پرورش چه کاری باید می کرد که نکرده ، به نظرم مهمترین ضعف آموزش وپرورش در این جریان عدم آموزش مسائل ایمنی برای کادر اجرایی و آموزشی مدارس می باشد که در صورت داشتن آموزش لازم معلم ها ویا مستخدم خیلی راحت می توانستند از بروز این حادثه جلو گیری کنند ? اما اساساْ یکی از ضعف های جدی آموزش وپرورش عدم توانایی آن در موضوع نگهداری است نگهداری در زمینه های مختلف هم نگهداری نیروی انسانی  وهم نگهداری تجهیزات و هم ساختمانها ، آموزش وپرورش به منظور پاسخگویی به مسئله ساخت وساز فضاهای مورد نیاز در سالهای 1353 اقدام به تاسیس سازمان نوسازی ، توسعه وتجهیز مدارس با تصویب آن در مجلس شورای ملی وقت نموده است این اقدام یک گام بسیار موثر برای سامان دادن به موضوع ساخت وساز بوده است برای این منظور تشکیلات کوچکی در سطح استانی و سازمانی هم در سطح ستاد مرکزی  در نظر گرفته شد با توسعه کمی آموزش وپرورش و افزایش تعداد دانش آموزان به تدریج این تشکیلات در استانها تا سطح اداره کل ارتقاء یافته است ولی این سازمان در سطوح شهرستان و مناطق و مدارس در ساختار سازمانی خود تشکیلاتی ندارد بنابراین ساخت وتوسعه فضاها معمولاً با تعاملاتی که بین نقاط استانی نوسازی مدارس و نقاط استانی وشهرستانی آموزش و پرورش بوجود آمده است به خوبی انجام  می گیرد لکن موضوع نگهداری و مراقبت از مدارس و تاسیسات وتجهیزات آنها به عهده مدیر مدرسه که فردی با تحصیلات غیر مربوط به مسائل فنی ومهندسی ( ساختمان و معماری و تاسیسات) و سرایه دار که عمدتاً فردی است با تحصیلات پایین تر از دیپلم  می باشد ? بنابراین حداقل کاری که آموزش و پرورش باید انجام دهد همین آموزش عوامل اجرایی و آموزشی مدرسه می باشد تا بدانند که در برابر حوادث چگونه عمل کنند ضمن اینکه باید برای این موضوع بسیار مهم که سازمان نوسازی مدارس به دلیل محدویت هایی که در تشکیلات سازمانی خود با آن مواجه است  و نمی تواند  در حال حاضر در نگهداری مدارس نقشی ایفاء کند ? چاره اندیشی نماید از طرف دیگر با توسعه تکنولوژی خصوصاً در سیستم های سرمایشی و گرمایشی اساساً افرادی که در مدارس در این سمت می خواهند ایفای وظیفه نمایند می بایست از تخصص لازم نیز برخوردار باشند. وبدون داشتن گواهی لازم از آتش نشانی و یا مراجع ذیصلاح دیصلاح دیگر نتوانند تصدی این پست ها را داشته باشند

اما آنچه بیشتر قابل بررسی است چرا این موضوع اینقدر در رسانه های مختلف داخلی و خارجی دامن زده شد آیا واقعاً دلیل اصلی این همه پرداختن به این موضوع اهمیت  موضوع بوده است یا مسئله دیگری است به نظرم اگرچه موضوع خیلی مهم است و باید برای جلو گیری از تکرار آن چاره اندیشی شود هر چند نمی توان در کوتاه مدت با محدودیت های منابع مالی که مجموعه آموزش و پرورش با آن موجه است مشکل را کامل حل کرد ولی آنچه قابل بحث است جنجالهایی است که بعد از وقوع این گونه حوادث صورت می گیرد به نظرم علت این همه جنجال ها را باید در جای دیگری جستجو کرد البته بنده در رابطه با مطالبی که رسانه های خارجی مطرح می کننداصلاً بحثی ندارم چون اساساً آنها دنبال سوژه های مورد نظر خود هستند واین موضوع نیز بهترین سوژه برای آنها است تا همانند دایه مهربانتر از مادر ولی حرفهای خود را بزنند اما  رسانه های داخلی هم کم ننوشتند وبحث من هم همین رسانه های داخلی است که مترصد کوچترین فرصت هستند تا مسائل را بزرگتر از آنچه هست مطرح و گاهی به تسویه حساب های گروهی و جناحی بپردازند ? آیا چنانچه  برای طرح مسائل و نگرانی هایی که مردم در مسائل مختلف دارند و  طرق منطقی و قانونی آن هم مشخص است  اجازه  طرح آنها داده می شد ?  این مسائل اینگونه مطرح می شدند ؟ آیا این گونه پرداختن به حوادث بیانگر وجود نگرانی های دیگری نیست که معمولاً امکان طرح آنها وجود ندارد ؟ آیا عقده دلی رسانه ها از جای دیگر نیست که نمی توانند مسائل خود را مطرح کنند و در این گونه موارد عقده گشایی می کنند ؟ این موضوع بنده را به یاد یک مسئله که در سال 1348 در روستای خودمان اتفاق افتاد اتداخته در آن سال تقریباً 10 ساله بودم فصل برداشت برنج بود?  یک گاو از یک طایفه چند خوشه از برنج فردی از طایفه دیگر را خورد شاید کمتر از نیم کیلو شلتوک که در آن سال تقریباً 2 تا سه ریال بیشتر قیمت نداشت توسط این گاو بیچاره خورده شد اما صاحب این مزرعه که طایفه او از قبل با طایفه صاحب گاو اختلاف داشتند تعداد زیادی از گاوهای آنها را جمع کرد و با داد وفریاد که باید گاوها را ببرم پاسگاه نمایشی را اجرا کرد،  صاحب گاو نیز با امداد از طایفه خود آنها را به مدد خواند موضوع با بانگ محلی بهمدیگر خبر داده می شد از موضوع گاو ها خارج شد و گفتند فلانی را کتک زدند در صورتیکه کسی در ابتدا نبود اهالی دو طایفه در مقابل هم قرار گرفتند و جنگ در گرفت و تعداد زیادی زخمی  و در نهایت بعد از میانجیگری طوایف دیگر از هم جدا شدند و هر دوطرف همدیگر را شکایت و نهایتاً با زندانی شدن بیش از 20 روز تعداد زیادی از طرفین دعوا ? خسارت سنگینی به هر دوطرف وارد شد وهنوز هم آثار و عواقب آن وجود دارد ? در اینجا سوال این است آیا واقعاً دعوا به خاطر نیم کیلو شلتوک بوده ویا موضوع دیگری بوده قطعاً شلتوک بهانه ای بیش نبوده حالا این قضایا در این زمان نیز بهانه ای بیش نیستد تا افراد و گروه ها با هم تسویه حساب نمایند خیلی متاسفم به عنوان یک ایرانی شاهد ماجراهایی از این قبیل هستم وشاید اگر می شد راحت تر مسائل را بیان نمان نمود ابعاد بیشتری از  حاشیه های این موضوع را بحث می کردم ? به امید روزی که آزادی بیان به نحو صحیحی در جامعه وجود داشته باشد و استفاده صحیح از آزادی نیز صورت گیرد تا مسائل اجتماعی و سیاسی در جایگاه خودشان منطقی بیان و تحلیل شوند

به نقل از وبلاگ مدیرکل فناوری سازمان نوسازی مدارس کشور

http://khmombeni.blogfa.com/post-273.aspx