• وبلاگ : ياد ايام (جعفرآباد)
  • يادداشت : تسليت درگذشت همشهري عزيز علي فغاني
  • نظرات : 0 خصوصي ، 5 عمومي
  • mp3 player شوکر

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + امين مهاجر 
    تقديم به استاد عزيزم علي فغاني،

    چند روزيست خبري تلخ بي قرارم کرده ، چند روزيست که غم فراق تو سردي زمستان را در دل بهار در دلم تنيده . پانزده سال پيش در روزهاي سرد زمستاني دستان توانمند و آغوش گرم تو مرا با جوانمردي و صفايت آشنا ساخت . آن روز کودکي بودم در پي آرزوهاي کودکانه ، آن روز من با صفاي باطن تو پا به عرصه هنرهاي رزمي گذاردم .
    صفاي باطني تو به قلب من و تک تک شاگردانت رسوخ کرد و رشدمان داد .
    آري من در کنار قدرت ، صلابت ، اخلاق نيکوي تو پله هاي ترقي و رشد را طي نمودم .
    در گيرو دار جواني توجهات تو مرا از راه خطا بازداشت و هميشه و هميشه عمر مرا مديون تو ساخت . افسوس و صد افسوس که دست سرنوشت مرا سالهاي زيادي از تو دورساخت و شوق ديدارت را در اين دنياي فاني از من ربود ، ولي عشق به صفا و جوانمرديت هميشه عمر در دلم زنده خواهد ماند .
    آري اين زندگي دار مبارزه است مبارزه با ... و تو چه خوش نقشي زدي و چه زيبا درخشيدي .
    استاد عزيزم ، اسوه تقوي، جوانمردي ، پهلواني ، صبر ، بردباري تا زماني که جان در بدن داشته باشم صفات پسنديده اي که از تو فرا گرفته ام را به نسلهاي بعدي و شاگردانم منتقل خواهم نمود و راهت را ادامه خواهم داد .

    سالها در دلم زيستي تو ، آه هرگز ندانستم از عشق

    چيستي تو ...کيستي تو ...

    يادت گرامي ، راهت سبز

    شاگرد کوچک مکتب عشق استاد